پروفسورامین در نشست ادبی گفت:کتاب، حامل و ناقل اندیشه، دانش و آگاهی است و کتابت و اختراع خط، به قدری سرنوشت ساز و مهم است که تاریخ مدنیت نوع بشر در کره زمین به دو عصر تاریخی و ماقبل تاریخ تقسیم می شود

کتاب، حامل و ناقل اندیشه، دانش و آگاهی است و کتابت و اختراع خط، به قدری سرنوشت ساز و مهم است که تاریخ مدنیت نوع بشر در کره زمین به دو عصر تاریخی و ماقبل تاریخ تقسیم می شود.‌ تعریف ماقبل تاریخ این است که در آن دوران بشر هنوز قادر به نگارش خط نبوده و آثاری از آگاهی ها،  تجارب و آرمان هایش یا رویدادها و وقایع طبیعی یا اجتماعی و سیاسی از خودش بر جای نگذاشته است.

امروز هم، کتاب و کتابخوانی یا تولید و ترویج علم و فرهنگ سازی از طریق نگارش، نقشی موثر در توسعه دارد، حالا بحث است در این که آیا توسعه اقتصادی و سیاسی باید زمینه ساز توسعه فرهنگی و ازدیاد کتاب خوانی شود و بر آن مقدم باشد؟ یا به عکس، اول باید توسعه فرهنگی با ایجاد و ترویج کتاب و آثار مکتوب داشته باشیم تا بستر لازم برای توسعه اقتصادی و سیاسی فراهم شود؟ عقیده من این است که فرهنگ سازی باید مقدم بر همه چیز دیگر باشد، زیرا ما هم اکنون منابع طبیعی و نیروی انسانی کافی برای یک نو زایی علمی و صنعتی در ایران داریم و می توانیم یک بار دیگر افتخارات عصر ابن سینا و رازی و بیرونی را در تولید و ترویج و نشر و صادر کردن آثار علمی تکرار کنیم.

هرچه باشد، وضع موجود کتاب و کتابخوانی در ایران امروز، مطلوب و ایده آل نیست. ما برای شناخت وضع موجود و چاره جویی و برنامه ریزی برای گذار از وضع نامطلوب کنونی به وضع مطلوب و موعود، دو راه داریم: یا مطالعه تاریخی که وضع موجود در ایران امروز را با وضع ایران در قرون چهارم و پنجم هجری یعنی زمان حضور ابن سینا، رازی، ابو ریحان، خوارزمی و اشباه و نظایر آنان و تولید آن همه آثار علمی و ادبی بسنجیم، یا به شکل مطالعه تطبیقی،  وضع کتاب و میانگین مطالعه را در ایران امروز با شهروندان کشورهای پیشرفته مانند ژاپن، یا اروپای غربی و آمریکای شمالی مقایسه کنیم. نتیجه در هر دو مورد یکسان است، یعنی از طر یق هر دو نوع مطالعه ، به این نتیجه می رسیم که مقایسه ها ایران امروز را ضعیف و از رده میانی و میانگین جهانی پایین تر نشان می دهد.

البته در جستجوی علل و عوامل این عقب ماندگی، باید بدانیم که توسعه فرهنگی نمی تواند رها و جدا از توسعه اقتصادی و سیاسی صورت پذیرد.  کسی که تولید علم می کند و  اثری مهم با پروژه ای دراز مدت را در تولید علم یا خلق اثر ادبی و هنری دنبال می کند، باید هم از جهت سیاسی و هم از جهت اقتصادی تامین جانی و مالی داشته باشد. یعنی نه دغدغه گرفت و گیر و مضایق سیاسی و محدودیت آزادی بیان حس کند و نه دغدغه تامین معیشت و رفاه خود و خانواده اش به دلش خطور کند. حکیم ابوالقاسم فردوسی به آن دلیل توانست که ۳۰ سال از عمر خود را بر سرکار نظم شاهنامه بگذارد که تا پیر نشده بود، به عنوان یک دهگان صاحب زمین از شرایط خوب اقتصادی برخوردار بود. امروز نویسنده و اندیشمند ایرانی اطمینان ندارد که اگر حرف درستی در نقد وضع موجود بزند، یا در پروژه علمی طولانی مدت صرف وقت کند، با تغییر مدیریت کلان یا حتی مدیریت میانی مسوولان، پروژه اش دنبال  شود و به نتیجه برسد. در کشورهای پیشرفته،  همه نهادها حتی کارخانه ها و شرکت ها در بخش خصوصی( چه رسد به دانشگاه ها و پژوهشگاه ها و مراکز سیاستگذاری علمی و فرهنگی)، احساس مسئولیت اجتماعی می کنند. ولی ما اقتصادمان درست مدیریت نمی شود و سیاستگذاری های علمی و فرهنگی مان به تولید علم و ترویج  کتاب و کتابخوانی اولویت نمی دهد.

به همین دلایل وظیفه ماست که برنامه های ترویج جدی گرفتن فرهنگ سازی از طریق گسترش عقلانیت و خردورزی با مطالعه و کتابخوانی و حمایت از برنامه هایی همچون بوکبال و پروژه های مشابه را حمایت کنیم تا سرانه مطالعه بالا رود و ما از شرایط کنونی مان که وارد کننده و مصرف کننده علم و فکریم، به شرایط آرمانی تولید کننده  و صادر کننده علم، فکر، هنر و صنعت ارتقاء پیدا کنیم. جامعه ما به دلالت پیشینه تمدنی و فرهنگی پر بارش این ظرفیت را دارد، چنان که همین اکنون در سطح جهانی، بسیاری از جوانان ما که جلای وطن می کنند ، در کشور های مهاجر پذیر در تولید علم و تکنولوژی مشارکت فعال دارند و قادرند که مرزهای علم و فناوری را به جلو ببرند. ما باید شرایط مناسبی در درون مرز ایجاد کنیم که ایرانی بتواند در ایران به شکوفایی برسد و با تلاش علمی و ابتکار خود به تولید علم و تکنولوژی برسد.

  • نویسنده : خبرنگار-مهدی کیان
  • منبع خبر : نشریه پناه مردم