یادداشت-شاهین دریمانی:در دل سیستان و بلوچستان، جایی که کوه خواجه، قلعه رستم، و آسبادهای کهن گواه تاریخ و تمدنی هزارسالهاند، امروز سکوت و فراموشی سنگینی حکمفرماست. بر اساس اظهارات فعالان میراث فرهنگی، تنها دو مدیر مرتبط با حوزه تخصصی میراث در کل تاریخ این ادارهکل منصوب شدهاند. انتصابهای غیرتخصصی، فشارهای سیاسی نمایندگان و فرمانداران، و اولویت دادن به پروژههایی مانند ساخت جاده، از جمله عواملی هستند که کارکرد نهادی حفاظت از میراث تاریخی را فلج کردهاند. اکنون آثاری از این منطقه، نهتنها رها شدهاند، بلکه مستقیماً در معرض تخریب توسط عوامل انسانی قرار گرفتهاند. پرسش اینجاست: آیا سیاستزدگی، به قیمت فراموشی هویت فرهنگی یک استان تمام خواهد شد؟
شاهین دریمانی: وقتی میراثفرهنگی، میدان بازی سیاسیون میشود آنگونه که گوهری، از کارشناسان و فعالان میراث فرهنگی منطقه گفته، وزارت میراث فرهنگی طی دهههای اخیر، در برابر فشارهای بیرونی بیدفاع بوده است؛ وزرا و مدیرانی که نه بر اساس شایستگی تخصصی، بلکه بر اساس مصلحتهای سیاسی و توازنهای جناحی منصوب شدهاند، و همین موضوع باعث شده نمایندگان مجلس، فرمانداران و دستگاههای اجرایی منطقه، آسانتر خواستههای غیرکارشناسی خود را به این نهاد تحمیل کنند.
در استان سیستان و بلوچستان، بهعنوان پهناورترین استان کشور با غنای فرهنگی بالا، طی دههها تنها دو مدیر دارای تحصیلات یا سابقه تخصصی در حوزه میراث منصوب شدهاند. نتیجه؟ ناتوانی ساختاری در دفاع از آثار تاریخی در برابر اقدامات مخرب است.
میراثی که میسوزد؛ آتش زدن آسباد برای پخت غذا
ماجرا اما به بیتوجهی اداری ختم نمیشود. گوهری از حادثهای دردناک در منطقه حوضدار میگوید؛ جایی که یکی از آسبادهای تاریخی که در دهه ۸۰ با هدف باززندهسازی و معرفی دوباره بازسازی شده بود، مورد تعرض قرار گرفت. در اقدامی ناباورانه، درِ چوبی این آسباد تاریخی کنده و برای پخت غذا، به آتش کشیده شد.
این اتفاق نه نماد یک تخریب محلی، بلکه نماد فروپاشی تدریجی اقتدار میراث فرهنگی بهعنوان یک نهاد حافظ تاریخ ملی است. در غیاب یگانهای حفاظت، بدون حمایت اجتماعی و بدون پوشش رسانهای مؤثر، چنین فجایعی در سکوت رخ میدهند.
جادهسازی بر مدار تخریب؛ کوه خواجه در خطر
یکی از چالشهای مهم مطرحشده در منطقه، احداث جاده در نزدیکی آثار حساس و شکننده مانند کوه خواجه است. پروژههایی که بهنام توسعه گردشگری، اما بدون ارزیابی میراثی، در حال اجرا هستند.
کوه خواجه، یکی از ارزشمندترین محوطههای باستانی شرق ایران، با لایههایی از دورههای اشکانی و ساسانی، نهتنها ثبت ملی، بلکه شانس ثبت جهانی نیز دارد. اما اکنون تردد خودروها بر روی بدنه کوه، به دلیل نبود گیت کنترلی، نظارت، و حفاظت فیزیکی، این اثر را در معرض نابودی قرار داده است.
کارشناسان معتقدند: «جادهای که بدون طراحی میراثمحور احداث شود، نه مسیر گردشگری، بلکه مسیر تخریب است.»
تعارض قانون و فشار؛ وقتی اختیارات قانونی بیاثر میشود
طبق قانون حفظ آثار ملی مصوب ۱۳۰۹ و قانون اساسنامه سازمان میراث فرهنگی (۱۳۸۲)، هرگونه مداخله در عرصه یا حریم آثار تاریخی باید با مجوز کتبی میراث و پس از تأیید کارشناسی انجام شود. اما در عمل، بسیاری از پروژههای عمرانی با فشار مستقیم نمایندگان، استانداری یا فرمانداریها و بدون استعلام تخصصی از میراث فرهنگی اجرا میشوند.
حتی برخی مدیران، تحت تهدید طرح سؤال و استیضاح، ناچار به موافقت با اقدامات متضاد با مأموریت سازمانی خود شدهاند؛ پدیدهای که آن را میتوان نوعی ضعف نهادی در برابر ساختار سیاسی منطقهمحور و کوتاهنگر دانست.
روایت توسعهگری اشتباه: میراث یا میانبر؟
در نگاه برخی از نمایندگان و مسئولان محلی، توسعه یعنی جاده، یعنی پروژه عمرانی قابل افتتاح. در این الگو، آثار تاریخی مزاحم تلقی میشوند، نه فرصت. گوهری میگوید:
«بهجای تسهیل نابخردانه دسترسی، باید روی ظرفیتهای آثار کار کرد؛ یعنی آموزش جامعه محلی، توسعه اقامتگاههای فرهنگی، تربیت راهنما، و بازاریابی درست.»
مطالعات انجامشده در دانشگاه سیستان و بلوچستان نیز تأیید میکند که مدلهای گردشگری پایدار، با محوریت میراث، میتوانند در بلندمدت درآمد بیشتری نسبت به توسعه فیزیکی صرف به همراه داشته باشند.
چه باید کرد؟ از سیاستزدایی تا بازتعریف جایگاه تخصص
برای خروج از بحران ساختاری کنونی، چند اقدام فوری توصیه میشود:
- پایان دادن به انتصابهای غیرتخصصی در سطوح مدیریتی وزارتخانه و ادارات کل استانی
- افزایش بودجه و نیرو برای یگانهای حفاظت در مناطق حساس
- الزام به مطالعات میراثمحور قبل از اجرای هر پروژه عمرانی منطقهای
- تفویض اختیارات قضایی به کارشناسان میراث برای توقف فوری پروژههای مخرب
- بازسازی رابطه اجتماعی میان مردم محلی و آثار تاریخی منطقهشان از طریق آموزش و مشارکت
سیستان را باید از خود سیستان نجات داد
حفاظت از میراث تاریخی یک استان محروم، فقط مسئولیت میراث فرهنگی نیست. این وظیفهای ملی است. آتشزدن آسبادها، لرزاندن کوه خواجه با ماشین سنگین، و سکوت مدیرانی که زیر بار استیضاح، قید اصول را میزنند، تنها بخشی از داستان فراموشی بزرگ شرق ایران است.
تا زمانی که سیاست، جانشین تخصص در میراث فرهنگی باشد، قلعهها فرو میریزند و تمدن، در غبار فراموشی دفن میشود./ انتهای پیام
Tuesday, 7 October , 2025