رفتار سیاسی سیاستمداران و دولتمردان نقش مهمی در کنترل آشوب‌های اجتماعی ایفا می‌کند. رویکرد باز و تعاملی، شنیدن صدای مردم، پاسخگویی به مطالبات آن‌ها، ایجاد فضایی برای گفت‌وگو و مذاکره، اعمال قانون با رعایت عدالت و انصاف، و پرهیز از خشونت، از جمله عواملی هستند که می‌توانند به کاهش تنش‌ها، اعتمادسازی و کنترل بحران‌ها کمک کنند.

آشوب‌های اجتماعی یکی از چالش‌های مهم پیش روی دولت‌ها هستند که می‌توانند ثبات و امنیت جامعه را به خطر اندازند. نحوه مدیریت این بحران‌ها و کنترل آن‌ها، تا حد زیادی به رفتار سیاسی سیاستمداران و دولتمردان بستگی دارد. در این مقاله، به بررسی و مقایسه تاثیر رفتارهای سیاسی دو شخصیت سیاسی، دکتر پزشکیان و محافظه کاران، در کنترل بحران‌های اجتماعی خواهیم پرداخت.

رفتار سیاسی و کنترل آشوب‌های اجتماعی

رفتار سیاسی سیاستمداران شامل رویکردها، تصمیمات و اقداماتی است که آن‌ها در مواجهه با مسائل و چالش‌های مختلف اتخاذ می‌کنند. این رفتارها می‌توانند تاثیر مستقیمی بر نحوه شکل‌گیری، تشدید یا کنترل آشوب‌های اجتماعی داشته باشند. عواملی مانند نوع نگرش به مطالبات مردمی، میزان تعامل با گروه‌های مختلف جامعه، نحوه برخورد با اعتراضات و انتقادات، و همچنین میزان شفافیت و پاسخگویی دولت، همگی در این زمینه نقش مهمی ایفا می‌کنند.

مقایسه رویکرد دکتر پزشکیان و دولت های محافظه کار

با توجه به مواضع و سوابق سیاسی دکتر پزشکیان و دولت های محافظه کار، می‌توان تفاوت‌هایی را در رویکرد آن‌ها به مسائل اجتماعی و نحوه مدیریت بحران‌ها مشاهده کرد:

  • تاثیر رفتارهای سیاسی بر کنترل بحران‌ها توسطدکتر پزشکیان:
    • معمولاً با رویکردی بازتر و تعاملی‌تر به مسائل اجتماعی نگاه می‌کند.
    • بر اهمیت شنیدن صدای مردم و پاسخگویی به مطالبات آن‌ها تاکید دارد.
    • به دنبال ایجاد فضایی برای گفت‌وگو و تبادل نظر با گروه‌های مختلف جامعه است.
    • احتمالاً در مواجهه با اعتراضات، رویکردی مداراگرانه‌تر و مبتنی بر قانون را در پیش می‌گیرد.
  • دولت های محافظه کار:
    • بیشتر بر حفظ نظم و امنیت جامعه تاکید دارد.
    • ممکن است در مواجهه با اعتراضات، رویکردی سختگیرانه‌تر و قاطع‌تر را در پیش بگیرد.
    • بر اهمیت اجرای قانون و مقابله با “معترض ها ومنتقدین” تاکید دارد.
    • ممکن است تعامل کمتری با گروه‌های منتقد و معترض داشته باشد.

رفتارهای سیاسی سیاستمداران می‌تواند تاثیرات مختلفی بر کنترل بحران‌های اجتماعی داشته باشد:

  • اعتمادسازی: رویکرد باز و تعاملی، شنیدن صدای مردم و پاسخگویی به مطالبات آن‌ها می‌تواند به اعتمادسازی بین دولت و جامعه کمک کند و از تشدید نارضایتی‌ها و اعتراضات جلوگیری کند.
  • مدیریت انتظارات: شفافیت و صداقت در اطلاع‌رسانی و بیان واقعیت‌ها می‌تواند به مدیریت انتظارات مردم کمک کند و از ایجاد تصورات نادرست و انتظارات غیرواقعی جلوگیری کند.
  • گفت‌وگو و مذاکره: ایجاد فضایی برای گفت‌وگو و مذاکره با گروه‌های مختلف جامعه می‌تواند به حل اختلافات و کاهش تنش‌ها کمک کند.
  • اعمال قانون: اجرای قانون و برخورد با متخلفان، در عین حال که باید با رعایت عدالت و انصاف صورت گیرد، می‌تواند به حفظ نظم و امنیت جامعه کمک کند.
  • جلوگیری از خشونت: پرهیز از خشونت و استفاده از روش‌های مسالمت‌آمیز در مواجهه با اعتراضات، می‌تواند از تشدید بحران و گسترش خشونت جلوگیری کند.
  • در ایران، مواضع سیاسی مسئولین در قبال بحران‌های اجتماعی مانند جنبش مهسا امینی و افزایش قیمت بنزین و گرانی، معمولاً تحت تأثیر رویکردهای امنیتی، ایدئولوژیک و اقتصادی دولت قرار دارد. در ادامه به برخی از این مواضع اشاره می‌شود:
  • رویکرد کلی:**
  •    – **تأکید بر امنیت و ثبات:** دولت ایران به طور کلی بر حفظ امنیت و ثبات کشور تأکید دارد و هرگونه اعتراض یا بحران اجتماعی را به عنوان تهدیدی برای این ثبات تلقی می‌کند.
  •    – **عدم تحمل انتقاد:** در بسیاری از موارد، مسئولین ایرانی انتقادات داخلی و بین‌المللی را نمی‌پذیرند و آن را به عنوان توطئه‌های خارجی یا داخلی برای تضعیف نظام تفسیر می‌کنند.
  • در کل، مواضع سیاسی  اکثرمسئولین ایرانی در قبال بحران‌های اجتماعی معمولاً ترکیبی از انکار مشکلات ساختاری، به رسمیت نشناختن  اعتراضات و کم تفاوتی وعدم واکنش سریع و به موقع برای  حل مشکلات مردم، و نسبت دادن مشکلات به عوامل خارجی است. این رویکردها اغلب باعث تشدید نارضایتی‌های عمومی و افزایش شکاف بین دولت و مردم می‌شود.
  • نویسنده : مهدی کیان
  • منبع خبر : مدیریت بحران‌های اجتماعی